جدول جو
جدول جو

معنی گلوله زن - جستجوی لغت در جدول جو

گلوله زن
(چَ بِ)
آنکه گلوله را اندازد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ / سُ تُدَ / دِ شُ دَ)
انداختن گلوله. پرتاب کردن گلوله
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
رجوع به گلوله زن شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لو لَ / لِ رَ / رِ)
هدف گلوله. آخرین نقطه ای که گلوله بدانجا برسد. آنجا که گلوله بدان تواند رسید
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
رجوع به گلوله زدن شود
لغت نامه دهخدا
(گَ لَ / لِ زَ)
دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان شهرستان شیراز که در 96000گزی خاوراردکان و 2000گزی راه فرعی مایین به تخت جمشید واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 297 تن است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوله زن
تصویر گوله زن
گلوله زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوله زدن
تصویر گوله زدن
گلوله زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول زن
تصویر گول زن
فریب دهنده فریبنده
فرهنگ لغت هوشیار
نوازنده ی نی محلی
فرهنگ گویش مازندرانی